معنی ویژگی ها
لغت نامه دهخدا
ویژگی. [ژَ / ژِ] (حامص) صفا. صفوت. || خصوصیت. اختصاص. || خلوص. پاکی. || بی عیبی. بی غشی. (آنندراج).
ها
ها. (ق) (در تداول) آری، در مقابل نه: یا ها یا نه. نه ها، نه، نه. نه ها گفت نه نه، یعنی هیچ نگفت:
پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه.
ها. (اِ) سفیدی روی مرغ. (برهان).
ها. (اِ) تپانچه بروی کسی زدن. (برهان) (ناظم الاطباء).
فارسی به ایتالیایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
خصوصیت، مختصه، وجهممیز
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی آزاد
ها، حرف تنبیه (آگاهانیدن) است مثل: هذا، ها انتم، هاالله، ایها که در همه «ها» برای تنبیه اضافه شده است،
فرهنگ معین
(صت.) کلمه دال بر تنبیه، آگاه باش، (صت.) از ادات تحذیر است، هان، ها، مار. نروی ها! کلمه دال بر تحذیر: ها، مار. [خوانش: (وُ یَ یا یِ) [معر.] (پس.) پسوند دال بر معانی ذیل: ]
فرهنگ عمید
[عامیانه] کلمۀ جواب، بلی، آری،
[عامیانه] چه گفتی؟: ها؟ با کی بودی؟
[عامیانه] درست است؟، نظر تو چیست؟: همهچیز گران شده، ها؟
[قدیمی] آگاه باش،
معادل ابجد
1052